گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهارم
محتواي سورهي نساء



قوانین ارث
قوانین ارث قرآن کریم در آیهي یازدهم سورهي نساء ضمن دفاع از ارث زنان، سهام افراد را در ارث مشخص میکند و میفرماید:
11 . یُوصِ یکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَیْنِ فَإِن کُنَّ نِسَآءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِن کَانَتْ وحِ دَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ
لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ وحِ دٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن کَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ یَکُن لَّهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن کَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ
مِن بَعْدِ وَصِ یَّۀٍ یُوصِ ی بِهَآ أَوْ دَیْنٍ ءَابَآؤُکُمْ وَ أَبْنَآؤُکُمْ لَاتَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِی َ ض ۀً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً خدا به
شما در باره فرزندانتان سفارش میکند که: براي پسر، همچون بهره (و سهام ارث) دو دختر باشد؛ و اگر آن (وارث) ان دخترانی
(دو یا) بیش از دو باشند، پس دو سوّم میراث، فقط براي آنان است؛ و اگر (وارث) یک [دختر] باشد، پس نیمی (از میراث) فقط
براي اوست. و براي پدر و مادرش یک ششم میراث، فقط براي هر یک از آن دو (مقرر شده،) اگر براي آن (متوفّی فرزندي باشد؛
و اگر فرزندي برایش نبوده باشد، و (تنها) پدر و مادرش از او ارث برند، پس یک سوم (میراث) فقط براي مادرش است. و اگر
برایش برادرانی باشد، پس یک ششم (میراث) فقط براي مادرش است (و بقیّه از آنِ پدر است؛ البتّه همه اینها،) بعد از (انجامِ)
وصیتی است که بدان سفارش کرده، یا بدهی (که باید پرداخت شود.- شما) نمیدانید پدران (و مادران) تان و فرزندانتان، کدام
یک سود (شان) براي شما نزدیکتر است.- [این حکمِ واجبی، از جانب خداست؛ [چرا] که خدا، داناي فرزانه است. شأن نزول:
از دنیا ص: 55 رفت و یک همسر و « عبدالرحمن بن ثابت انصاري » حکایت شده که شخصی به نام
پنج برادر از او به یادگار ماند. برادران، میراث عبدالرحمن را میان خود تقسیم کردند و به همسر او چیزي ندادند. او نزد پیامبر صلی
الله علیه و آله آمد و از آنان شکایت کرد. در این هنگام این آیه و آیهي بعد از آن فرو فرستاده شد و میراث همسران و دیگران به
نکتهها و اشارهها: 1. تقسیم ارث بین وارثان، حقّ طبیعی و منطقی افراد است؛ چرا که از طرفی اموال «1» . طور دقیق روشن گردید
مشروع و قانونی هر کس، نتیجهي کوششهاي اوست که متراکم گشته است و بعد از مرگش، عادلانهترین راه آن است که این
اموال به نزدیکترین افراد او داده شود؛ زیرا اینان در واقع ادامهي هستی او بهشمار میآیند. و از طرف دیگر، قانون ارث میتواند
تحرّك و جنبش بیشتري در افراد و اقتصاد یک کشور ایجاد کند و اگر همهي اموال افراد، پس از مرگ در اختیار دولت یا
بیتالمال قرار گیرد و جزء اموال عمومی به شمار آید، انگیزهي خدمت به فرزندان و جمع ثروت از بین میرود و قسمت مهمی از
صفحه 10 از 117
فعالیّتهاي اقتصادي خاموش میشود. 2. قانون ارث در بین ملتهاي گذشته وجود داشته است؛ از جمله، این قانون صریحاً در
و مسیحیان نیز تابع آن قانون هستند؛ در عربهاي پیش از اسلام نیز ارث براي پسران و مردان و «2» تورات آمده است
3. در اسلام «3» . پسرخواندگان وجود داشت و از راه عهد و پیمان نیز ارث برده میشد، ولی کودکان و زنان از ارث محروم بودند
نیز قانون ارث با تغییرات اساسی پذیرفته شده و براي چند ص: 56 گروه ارث تعیین شده است: الف)
خویشاوندان نسبی، مثل پدر و مادر و فرزندان. ب) خویشاوندان سببی؛ یعنی کسانی که از طریق ازدواج با کسی خویشاوند
یعنی ارتباطی که انسان از طریق پیمان یا امامت و یا آزاد کردن کسی با او پیدا میکند، مثلًا اگر ؛« وِلاء » ( میشوند، مثل همسر. ج
کسی وارث نداشته باشد، میراث او به امام و حاکم اسلامی میرسد. شرح این مطالب در کتابهاي فقهی و رسالههاي عملیه آمده
ارث زنان اصل و ارث مردان فرع قرار داده شده با ارث زنان مقایسه ،«. مردان دو برابر سهم زنان ارث میبرند » است. 4. در جملهي
شده است. این نوعی تأکید بر ارث زنان و مبارزه با سنتهاي جاهلی است که زنان را از ارث محروم میکردند. 5. ظاهر آیهي فوق
آن است که ارث مردان دو برابر زنان است، اما با دقت بیشتر روشن میشود که در حقیقت ارث زنان دو برابر مردان است. از
طرفی مردان دو سوم ارث را میبرند، اما باید مهریه و هزینهي زندگی زنان را تأمین کنند و از این طریق مقدار زیادي از ارث به
زنان بازمیگردد؛ از طرف دیگر، زنان چون از پرداخت هرگونه هزینهاي در زندگی معاف هستند، سهام اولیهي ارث خود را پس
انداز میکنند و مهریهي آنان نیز بدان اضافه میشود. پس، سهم واقعی زنان در ارث، از نظر مصرف و بهرهبرداري، حدود دو برابر
سهم واقعی مردان است و این به خاطر حمایتی است که اسلام از حقوق زنان کرده است. در روایاتی از امام صادق و امام رضا و
شامل دو « إثنَتَین » 6. واژهي «1» . امام جواد علیهم السلام نیز به مطالب فوق ص: 57 اشاره شده است
پس «2» . دختر و بیشتر از دو دختر میشود. این تعبیر در ادبیات عرب رایج است و از خود آیه و احادیث اسلامی نیز معلوم میشود
اگر فرزندان میّت، منحصراً دو دختر یا بیشتر باشند، دو ثلث مجموع مال از آن آنهاست و » مضمون این قسمت آیه این میشود که
از این مقدار تجاوز نمیکند، ولی اگر تنها یک دختر باشد، نصف مجموع مال از آن اوست. تذکر: البته در این دو صورت، اگر
7. در مورد ارث پدر و مادر در آیهي فوق سه حالت بیان «3» . وارث دیگري نباشد، بقیهي میراث نیز به دختر یا دختران بازمیگردد
شده است: الف) اگر شخص میّت، فرزند یا فرزندانی داشته باشد، به پدر و مادر او هر کدام یک ششم میرسد (و دو سوم بقیهي
مال به فرزندان میّت میرسد). ب) اگر شخص میّت، فرزندي نداشته باشد و تنها وارثان او، پدر و مادرش باشند، سهم مادر یک
سوم مجموع میراث است و بقیه به پدر میرسد (مگر آنکه میت همسر داشته باشد که سهم او از سهم پدر کم میشود). ج) اگر
شخص میّت، فرزندي نداشته باشد و پدر و مادر وارث او باشند ولی میّت برادرانی از طرف پدر یا از طرف پدر و مادر داشته باشد،
جمع است اما بر « إخوَه » 8. واژهي ص: 58 «4» . سهم مادر یک ششم میراث است و بقیه به پدر میرسد
دو نفر هم دلالت میکند و فقهاي اسلام بر این مطلب اتفاق دارند. اینکه لفظ جمع بر دو نفر هم دلالت کند، نظایري نیز در قرآن
9. وارثان هنگامی میتوانند میراث را بین خود تقسیم کنند که شخص میّت، وصیّتی نکرده و یا بدهی نداشته باشد، پس «1» . دارد
و آنگاه بقیهي اموال بین وارثان تقسیم «2» اگر وصیّتی کرده یا بدهکار است پس از پرداخت بدهیاش باید به وصیت او عمل شود
شما نمیدانید پدران و فرزندانتان » گردد؛ به عبارت دیگر، حقوق خود انسان و مردم، بر سهام ارث بستگان مقدم است. 10 . جملهي
اشاره به این مطلب دارد که قانون ارث بر مصالح واقعی بشر استوار است و تشخیص این ،«. کدام یک بیشتر به نفع شما هستند
مصالح با خداي حکیم و آگاه به حقایق امور است. آري، انسان نمیتواند در همهي موارد خیر و صلاح خویش را تشخیص دهد و
حکیم و » اگر قانون ارث به دست بشر وضع میشد، باعث اختلافات و هرج و مرجهاي فراوان میگشت. 11 . احکام ارث را خداي
وضع کرده و این احکام، واجب و فرض است؛ بنابراین هیچ گونه تردیدي در مورد قوانین مربوط به سهام ارث باقی نمیماند. « دانا
آموزهها و پیامها: 1. ارث را براساس قوانین عالمانه و حکیمانهي الهی تقسیم کنید. 2. در هنگام تقسیم ارث، حقوق بانوان و مردان
صفحه 11 از 117
و وابستگان را ادا کنید. 3. اول حقوق و بدهی میّت را ادا کنید سپس اموال او را تقسیم کنید. ص: 59
*** قرآنکریم در آیهي دوازدهم سورهي نساء بخشهاي دیگري از سهام وارثان را بیان میکند و میفرماید: 12 . وَ لَکُمْ نِصْفُ مَا
تَرَكَ أَزْوجُکُمْ إِن لَّمْ یَکُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِن بَعْدِ وَصِ یَّۀٍ یُوصِینَ بِهَآ أَوْ دَیْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ
إِن لَّمْ یَکُن لَّکُمْ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُم مِّن بَعْدِ وَصِ یَّۀٍ تُوصُونَ بِهَآ أَوْ دَیْنٍ وَ إِن کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَللۀً أَوِ امْرَأَةٌ
وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن کَانُواْ أَکْثَرَ مِن ذلِکَ فَهُمْ شُرَکَآءُ فِی الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِیَّۀٍ یُوصَی بِهَآ أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَآرٍّ
وَصِ یَّۀً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ علِیمٌ حَلِیمٌ و نصفِ میراث همسرانتان فقط براي شماست، اگر براي شان فرزندي نبوده باشد؛ و اگر برایشان
فرزندي باشد، پس یک چهارم میراثشان فقط براي شماست؛ پس از (انجامِ) وصیتی که بدان سفارش کردهاند، یا بدهی (که باید
پرداخت شود.) و یک چهارمِ میراثتان فقط براي آن [زن] ان است، اگر فرزندي براي شما نبوده باشد؛ و اگر براي شما فرزندي
باشد، پس یک هشتم میراثتان فقط براي آن [زن ان است؛ بعد از (انجامِ) وصیتی که بدان سفارش کردهاید، یا بدهی (که باید
پرداخت شود.) و اگر مردي یا زنی در حالی که کَلاله (یعنی بی فرزند و بدون پدر و مادر) باشد (از او) ارث برده شود و برایش
برادر یا خواهر (مادري) باشد، پس یک ششم (میراث) فقط براي هر یک از آن دو است؛ و اگر (آنان) بیش از این (یک خواهر یا
برادر) باشند، پس آنان در یک سوّم (میراث) شریکند؛ پس از (انجام) وصیتی که بدان سفارش کرده، یا بدهی (که باید پرداخت
شود)، در حالی که (آن وصیت کننده) ضرر زننده نباشد. [این سفارشی از جانب خداست؛ و خدا دانایی بردبار است. تفسیر قرآن
بیمار شد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عیادتش « جابر بن عبد اللّه » مهر جلد چهارم، ص: 60 شأن نزول: حکایت شده که
آمدند و مقداري از آب وضوي خود را بر او پاشیدند. وقتی به هوش آمد، از پیامبر پرسید: تکلیف اموالم بعد از (مردن) من چه
خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله ساکت شدند و چیزي نگذشت که آیات فوق فرو فرستاده شد و سهم وارثان را تعیین کرد.
نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي فوق ارث شوهران از همسرانشان در دو صورت بیان شده است: الف) اگر زن فوت کرده و «1»
فرزندي نداشته باشد، شوهرش نیمی از اموال او را به ارث میبرد. ب) اگر زن فوت کرده و فرزندي داشته باشد، شوهرش تنها یک
چهارم اموال او را به ارث میبرد. 2. در آیهي فوق ارث زنان از شوهرانشان در دو صورت بیان شده است: الف) اگر مرد فوت کرده
و فرزندي نداشته باشد، یک چهارم اصل مال به همسرش میرسد. ب) اگر مرد فوت کرده و فرزندي داشته باشد، همسرش تنها
یک هشتم اموال او را به ارث میبرد. 3. در تقسیمات فوق دو نکته هست: الف) سهام شوهران و زنان، در صورتی که شخص فوت
کرده، فرزند داشته باشد، کمتر میشود و این براي رعایت حال فرزندان آنهاست. ب) در این تقسیمات سهم شوهران بیشتر از
زنان قرار داده شده است؛ چون، چنان که در ذیل آیهي قبل گفته شد، بهرهگیري و استفادههاي ص:
از بین » در لغت، یا به معناي « کَلالَۀ » . 61 مستقیم و غیر مستقیم زنان از ارث، بیشتر، و هزینههاي مردان در زندگی افزونتر است. 4
کلاله میگویند؛ « شخص فوت شدهاي که پدر و مادر و فرزند ندارد » است و گاهی به « احاطه » و یا به معناي « رفتن توانایی انسان
خویشاوندان او، مثل خواهران و برادرانش که از او ارث » زیرا چنین کسی قدرت خویش را از دست داده است؛ همان گونه که به
البته در اینجا، براساس ظاهر این آیه، معناي اول مقصود «1» . نیز کلاله گفته میشود؛ چرا که انسان را احاطه کردهاند ،« میبرند
است، روشن میشود که در اینجا مقصود « کَلالۀ » است. 5. از مقایسهي آیهي فوق و آیهي آخر سورهي نساء، که هر دو در مورد
6. آیهي فوق «2» . برادران و خواهران مادري شخص وفات یافته هستند. این مطلب از اهلبیت علیهم السلام نیز حکایت شده است
را در چند صورت بیان میکند: الف) اگر مرد یا زنی از دنیا برود (و فرزند و پدر و مادر نداشته باشد) برادران و « کلاله » ارث
خواهران او هر کدام سهمی از ثلث اموال او را به ارث میبرند. ب) اگر مرد یا زنی از دنیا برود (و فرزند و پدر و مادر نداشته باشد)
و فقط یک خواهر و یک برادر داشته باشد، هر کدام یک ششم اموال او را به ارث میبرند. 7. انسان حق ندارد، از طریق وصیت
افراطی یا اعتراف دروغین به بدهکاري، صحنهسازي کند و به وارثان خود ضرر برساند و فقط باید بدهکاريهاي واقعی خود را
صفحه 12 از 117
گوشزد کند. ص: 62 در روایات اسلامی نیز آمده است: زیان رساندن در وصیت (به وارثان) از
بدین معناست که بدهکاري و وصیت میّت نباید براي وارثان ضرر داشته باشد؛ « غیر ضررزننده » 8. تعبیر «1» . گناهان کبیره است
یعنی در مورد بیش از ثلث اموال خود وصیت نکرده باشد که طبق روایات اهلبیت علیهم السلام اینگونه وصیت ضرر رساندن به
آري، ضرر رساندن به دیگران، حتی پس از مرگ، «2» . وارثان است و در صورتی وصیت اجرا میشود که وارثان رضایت دهند
صحیح نیست. 9. عمل به وصیت و پرداخت بدهکاري مرده آن قدر مهم است که در این دو آیه چهار بار بر آن تأکید شده است و
شیعه و سنی در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام باقر علیه السلام حکایت کردهاند: تمام گناهان شهید بخشیده
10 . پرداخت بدهیهاي شخصِ وفات یافته، شامل بدهکاري به مردم و بدهی الهی، مثل حج و خمس و «3» . میشود، مگر بدهی او
از صفات خدا یاد شده « حلیم » و « علیم » و در این آیه، از دو صفت « حکیم » و « علیم » زکات میشود. 11 . در آیهي قبل، از دو صفت
است. شاید نکتهي این تغییر در این باشد که در آیهي اخیر سخن از وصیتهاي زیانآور است، که نوعی خلافکاري است و خدا
در برابر این کارها بردبار است، ولی باید مردم مراقب باشند که از صبر الهی سوء استفاده نکنند. 12 . در یک جمع بندي، امتیازات
قانون ارث اسلام عبارت است از: ص: 63 الف) این قانون مطابق نیازهاي فطري و خواست مشروع
انسان است که همواره مایل است حاصل دسترنج خود را به پارههاي تن خود بدهد. ب) در این قانون هیچ یک از بستگان شخص
فوت شده، با توجه به سلسله مراتب، از ارث محروم نمیشوند. ج) این قانون افراد را به تلاش بیشتر در راه تولید ثروت و گردش
چرخهاي اقتصاد تشویق میکند. د) این قانون از تراکم ثروت جلوگیري میکند و ثروت هر نسل به طور عادلانه در میان افراد
تقسیم میشود. ه) قانون ارث اسلام تنها بر اساس ارتباط افراد با شخص فوت شده تنظیم نشده، بلکه به نیازهاي واقعی وارثان نیز
آموزهها و پیامها: 1. جزئیات قوانین ارث براي شما بیان شده، تا بدان «1» . توجه شده است؛ از این رو ارث افراد کم و زیاد میشود
عمل کنید (و زندگی اقتصادي و خانوادگی خود را تنظیم نمایید و از اختلافات جلوگیري شود). 2. ارث را براساس قوانین
عالمانهي الهی تقسیم کنید. 3. در تقسیم ارث، حقوق همسران، فرزندان و بستگان را ادا کنید. 4. در هر صورت در تقسیم ارث
وصیت و بدهی میّت مقدم است. 5. وصیت شما افراطی و زیانآور نباشد. *** قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي نساء قوانین
.13 الهی را مرزهاي الهی میخواند و با اشاره به پاداشهاي رعایت کنندگان آنها، میفرماید: ص: 64
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ خلِدِینَ فِیهَا وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ اینها مرزهاي خداست؛
و هر کس خدا و فرستادهاش را اطاعت کند، وي را در بوستانهاي (بهشتی) در آورد، که از زیر [درختان] ش نهرها روان است؛ در
حالی که در آن ماندگارند. و این، کامیابی بزرگ است. نکتهها و اشارهها: 1. قوانین ارث که در آیات گذشته بیان شده، مرزها و
که تجاوز از آنها ممنوع است و هر کس حریم آنها را نگاه دارد، به خود و جامعهي خویش خدمت کرده «1» حدود الهی است
در ،«. این مرزهاي الهی است » است؛ چون جامعهاي قانونمند و سعادتمند فراهم کرده، از این رو سزاوار بهشتبرین است. 2. تعبیر
چند مورد از آیات قرآن به کار رفته است که همهي آنها بعد از بیان یک سلسله از احکام و مقرّرات اجتماعی اسلام است؛ مانند:
3. این آیه و آیهي بعد، رعایت قوانین الهی .«4» و کفّارهي ظِهار «3» و برخی احکام طلاق «2» احکام آمیزش جنسی و روزهداري
ارث را اطاعت از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و مخالفت با آنها را مخالفت با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کرده
ص: 65 است؛ چرا که اولًا، پیامبر صلی الله علیه و آله واسطهي ابلاغ این قوانین است و ثانیاً، جزئیات
دیگر این احکام قرآنی در سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بیان میشود؛ پس لازم است مردم از دستورات او اطاعت کنند تا اطاعت
از قوانین الهی کامل شود. آموزهها و پیامها: 1. قوانین الهی را محترم شمارید، چون مرزهاي الهی هستند. 2. اگر سعادت و بهشت
میخواهید، قوانین الهی را رعایت کنید. 3. افراد و جامعهي قانونمند، بهشتساز هستند. 4. سعادت و کامیابی در پیروي از خدا و
قرآن کریم در *** «1» .( فرستادهاش و حرکت در مرزهاي الهی است (نه در کامگیري بیشتر از سهام ارث و تجاوز از حدود الهی
صفحه 13 از 117
آیهي چهاردهم سورهي نساء به مجازات قانون شکنان و عصیانگران اشاره میکند و میفرماید: 14 . وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ
حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَاراً خلِداً فِیهَا وَ لَهُ عَذَابٌ مُّهِینٌ و هر کس که نا فرمانیِ خدا و فرستادهاش را نماید و از مرزهایش تعدّي کند، او را در
آتشی وارد میکند که در آنجا ماندگار است؛ و برایش عذابی خوار کننده است. نکتهها و اشارهها: 1. گناه و عصیان در برابر خدا
مگر آنکه ص: 66 به طغیان و انکار آیات الهی منتهی شود. از «2» ، سبب عذاب جاویدان نمیشود
اینجا روشن میشود که مقصود از گناهکاران در آیهي فوق، کسانی هستند که تمام قوانین الهی را میشکنند و معمولًا به خدا
2. واژهي «1» . است که جمع آمده است، یعنی مرزهاي الهی را رعایت نمیکنند « حدود » ایمان ندارند. شاهد این مطلب واژهي
این تعبیر در آیهي قبل که مربوط به بهشتیان بود به صورت جمع آمده «2» . است « ماندن چیزي به مدت طولانی » به معناي « خالد »
بود و در این آیه که مربوط به دوزخیان است مفرد آمده است. این تفاوت در تعبیر گویا براي آن است که بهشتیان اجتماعاتی
دارند و این خود یکی از نعمتهاي بهشتی به شمار میآید، در حالی که دوزخیان تنها به خود مشغولاند و عملًا تنها هستند،
3. قانونشکنان و متجاوزان به حقوق مردم، هم در دنیا خوار میشوند (چون از چشم «3» . همانگونه که در دنیا تکرو و مستبدند
مردم میافتند و به عنوان انسانهاي گناهکار شناخته میشوند) و هم در آخرت عذابی خوار کننده دارند. آري، در حقیقت، خواري
در آخرت تجسّم خواري در دنیاست. 4. آیهي فوق به دنبال آیات مربوط به تقسیم میراث آمده است؛ بنابراین اشاره دارد به این که
آنان که به احکام ارث توجه ندارند، به وصیتنامهها عمل نمیکنند و بدهیهاي میّت و سهام برخی وارثان را انکار میکنند و یا
نمیپردازند و به همین دلیل، در عذاب الهی ماندگارند. ص: 67 آموزهها و پیامها: 1. قانونشکنان
فرجامی عذابآلود دارند. 2. عدم رعایت قوانین ارث، مخالفت با خدا و پیامبر و نوعی تجاوزگري است. 3. اگر میخواهید گرفتار
خواري و عذاب طولانی نشوید، قوانین الهی را محترم شمرید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي نساء به مجازات زنان
زشتکار اشاره میکند و میفرماید: 15 . وَ التِی یَأْتِینَ الْفحِشَۀَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَۀً مِنکُمْ فَإِن شَ هِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی
الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا و از زنان شما کسانی که مرتکب [کار] زشت [زنا] شوند، پس چهار نفر از
خودتان (: مسلمانها) بر آنان گواه گیرید؛ و اگر گواهی دادند، پس آن [زن ان را در خانهها (يِ خود) بازداشت کنید، تا مرگ
که 13 بار در قرآن مجید آمده ،« فاحِشه » کاملًا آنان را فراگیرد؛ یا خدا، راهی براي آنان قرار دهد. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
است، و به همین خاطر در مورد عمل نامشروع جنسی (زنا) به کار میرود. 2. در « کار یا گفتار بسیار زشت » است، در اصل به معناي
مورد آیهي فوق چند تفسیر شده است: الف) غالب مفسران قرآن آن را در مورد مجازات زنان شوهرداري تفسیر قرآن مهر جلد
ب) برخی از مفسران احتمال دادهاند که آیهي فوق در مورد «1» . چهارم، ص: 68 میدانند که آلوده به عمل نامشروع (زنا) شدهاند
همجنس گرایی زنان (یعنی مُساحقه) باشد. ج) ممکن است بگوییم آیه در مورد مجازات زنان آلوده به عمل نامشروع (زنا) اعم از
و در روایات اهلبیت علیهم السلام نیز به همین مطلب اشاره شده «2» شوهردار و بدون شوهر است. ظاهر آیه همین تفسیر سوم است
3. مجازات حَبس ابد براي زنان بدکار، یک حکم موقت در اسلام بود و شاهد موقت بودن آن در خود آیه وجود دارد «3» . است
این راه جدید، پس از آماده شدن محیط و افکار عمومی جامعه قرارداده .« یا اینکه خدا راهی براي آنان قرار دهد » : که میفرماید
و آن حکم سنگسار کردن زنان .«4» ( شد (همان گونه که در برخی روایات از امام صادق علیه السلام نیز حکایت شده است
و نیز حکم تازیانهي زنان غیرشوهردار است که در آیات نخست سورهي نور نازل شد. تذکر: از مطالب قبل روشن شد «5» شوهردار
که آیهي فوق به معناي اصطلاحی نسخ نشده است؛ چرا که حکم آن از اوّل موقت بوده و در خود آیه نیز بدان اشاره تفسیر قرآن
4. دستور حبس زنان زشتکار در خانه، اولًا، به نفع آنهاست؛ چرا که از زندانهاي «1» . مهر جلد چهارم، ص: 69 شده است
عمومی به مراتب بهتر است. در زندانهاي عمومی مجرمان به تبادل تجربیات ناپسند خود میپردازند و نوعی بدآموزي به دنبال
دارد. ثانیاً، به نفع اجتماع است و از شیوع مفاسد در جامعه جلوگیري میکند. ثالثاً، هزینهي اقتصادي را بر جامعه و دولت تحمیل
صفحه 14 از 117
نمیکند. همانگونه که در عصر ما در برخی کشورها زندانیان را در خانهي خودشان نگهداري و از راه دور کنترل میکنند. و رابعاً،
مجري این حکم میتواند شوهر زن باشد تا از آشکار شدن مطلب و زیانآبرویی جلوگیري کند. 5. اسلام، از طرفی، قوانین جزایی
و کیفري سختی براي زناکاران قرار داده است. اما، از طرف دیگر، راه اثبات و شرایط آن را سخت قرار داده است، که گواهی چهار
باعث شده که تهدید این احکام تأثیر « سهل و مُمتنع » شاهد، شرط رؤیت و هماهنگی در گواهی دادن از آن جمله است. این روش
روانی زیادي در افراد خطاکار به جا بگذارد، ولی تعداد کمی مشمول این حکم شوند و فقط افراد بیپروا و بیباك گرفتار شوند.
6. اسلام در حفظ آبرو و شرف مردم، بسیار دقیق است؛ از این رو براي اثبات عمل ص: 70 «2»
نامشروع (زنا) چهار شاهد لازم دانسته است و حتی اگر سه نفر شهادت دهند، خود شاهدان مجازات میشوند، اما براي اثبات قتل
آموزهها و «2» . 7. در برخی موارد براي سالمسازي و پاكسازي جامعه، بازداشت مجرمان لازم است «1» . دو شاهد کافی است
پیامها: 1. مبارزه با فساد را از خانهي خود شروع کنید. 2. با خلافکاران عادلانه برخورد کنید و تا زشتکاريِ کسی اثبات نشده او را
مجازات نکنید. 3. زندان خانگی، یکی از راههاي مبارزه با خلافکاران است. 4. زناکار سزاوار حبس ابد است. *** قرآن کریم در
آیهي شانزدهم سورهي نساء بار دیگر به مجازات زشتکاران اشاره میکند و میفرماید: 16 . وَ الَّذَانِ یَأْتِینِهَا مِنکُمْ فَئَاذُوهُمَا فَإِن تَابَا
وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَآ إِنَّ اللَّهَ کَ انَ تَوَّاباً رَّحِیماً و از میان شما، آن دو (مرد و زنی) که مرتکب آن [عمل زشت شوند، پس
آزارشان دهید؛ و اگر توبه نمودند، و (گذشته را جبران و خویش را) ص: 71 اصلاح کردند، پس از
آنان روي گردانید؛ [چرا] که خدا، بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد آیهي فوق چند تفسیر شده است:
الف) برخی از مفسران معتقدند که با توجه به آیهي قبل، این آیه در مورد مردان و زنان بدون همسر است که در آیهي قبل داخل
هر چند مذکر است، براي بیان مرد و زن است و از باب غلبه (و تغلیب) آمده است. روایتی نیز این تفسیر را ،« اللَّذان » نبودهاند و تعبیر
این با ظاهر آیه «2» . ب) برخی از مفسران احتمال دادهاند که آیه در مورد همجنسبازي مردان (لواط) باشد «1» . تقویت میکند
سخن میگوید. ج) ممکن است بگوییم آیهي فوق تنها در مورد مردان بدکار (و زناکار) است، « دو مرد » سازگارتر است که از
همان گونه که آیهي قبل در مورد مطلق زنان بدکار بود و اینکه برخی تفاسیر حکایت کردهاند که در جاهلیت هرگاه مردي زنا
2. در این آیه سخن از آزار زشتکاران است، ولی این تأدیب «4» . موافق همین تفسیر سوم است «3» ، میکرد، او را اذیت میکردند
به صورت قانونمند است. آري، در آیات اول سورهي نور مجازات مردان و زنان بیهمسر را که مرتکب عمل نامشروع (زنا)
شدهاند، صد تازیانه مشخص میکند. حکم سورهي نور، در حقیقت، توضیح آیهي فوق و تعیین مقدار آزار افراد خلافکار است.
3. راه بازگشت و توبه و اصلاح خطاکاران گشوده است، ولی این گونه افراد در صورتی که ص: 72
از » قبل از اثبات جرم در دادگاه توبه کنند، توبهي آنان پذیرفته میشود و بعد از صدور حکم توبهي آنان تأثیري ندارد. 4. از تعبیر
. استفاده میشود که نباید افرادي را که توبه کردهاند، به خاطر گناهان سابق ملامت کرد. آموزهها و پیامها: 1 «. آنان درگذرید
زشتکاران را به صورت قانونی تأدیب کنید. 2. راه توبه و جبران را براي زشتکاران باز بگذارید. 3. با زشتکاران جامعه برخورد
کنید (تا جامعه پاك و اصلاح شود). *** قرآن کریم در آیهي هفدهم سورهي نساء شرایط پذیرش توبه را بیان میکند و
میفرماید: 17 . إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهلَۀٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً
تنها پذیرش توبه کسانی بر خدا لازم است که از روي جهالت [کار] بدي انجام میدهند، سپس بزودي توبه میکنند؛ و اینانند که
خدا، توبهشان را میپذیرد؛ و خدا دانایی فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه برخی شرایط پذیرش توبه بیان میشود که
عبارتاند از: الف) توبهي کسانی پذیرفته میشود که گناهی را از روي جهالت انجام داده باشند. ب) توبهي کسانی پذیرفته میشود
که پس از انجام گناه، زود توبه کنند. البته پذیرش توبه شرایط دیگري نیز دارد که در آیات مناسب به آنها تفسیر قرآن مهر جلد
به معناي نادانی و کار جاهلانه و گاهی به معناي عدم آگاهی از عواقب « جهالت » چهارم، ص: 73 اشاره خواهیم کرد. 2. واژهي
صفحه 15 از 117
دردناك گناه است. جهالت در آیهي فوق به معناي طغیان غرایز و تسلّط هوسهاي سرکش و چیره شدن آنها بر نیروي عقل و ایمان
آري، گاهی انسان با آگاهی به گناه و «1» . است. در این حالت علم به گناه، عملًا بی اثر میگردد و با جهلِ به آن برابر خواهد بود
عواقب آن و بر اثر غلبهي هواي نفس، به سراغ گناه میرود، که این کاري جاهلانه است و آگاهی و علمی که در برابر هوسها
پایدار نباشد، در حکم جهل است. 3. در روایتی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که هر گناهی را انسان مرتکب میشود،
توبهاي که بر خدا لازم » 4. تعبیر «2» . اگر چه آگاه باشد، و [لی او هنگامی که نافرمانی خدا به خاطرش خطور میکند، جاهل است
بدین معناست که خداي کریم، خود وعده داده که توبهي گناهکاران را بپذیرد و او از وعدهي خویش تخلّف ،«. است آن را بپذیرد
نمیکند؛ پس پذیرش توبه بر او لازم است. این بدان معنا نیست که کسی بر خدا حکم میکند و چیزي را بر او واجب مینماید؛
5. مطلب دیگري که شاید بتوان از آیه برداشت کرد آن است که پذیرش توبهي « 3» . چون فوق قدرت خدا چیزي نیست
گناهکارانی که زود توبه میکنند، حقی براي بندگان است، اما پذیرش توبهي گناهکارانی که پس از مدت زیادي توبه میکنند،
مفسران قرآن دو ،«. سپس زود توبه کنند » 6. در مورد تعبیر «1» . نوعی تف ّ ض ل الهی ص: 74 است
است؛ چرا که زندگی دنیا کوتاه، و « قبل از آشکار شدن نشانههاي مرگ » احتمال دادهاند: برخی از مفسران گفتهاند که به معناي
است؛ یعنی گناهکار زود از کار خود پشیمان « زمان نزدیک به گناه » پایان آن نزدیک است. و برخی از مفسران گفتهاند به معناي
« قریب » شود و قبل از آنکه رسوبات گناه در روح و جان او ریشه بدواند توبه کند. البته این معناي دوم به لغت و فهم عرفی واژهي
آري، سرعت در توبه، کلید قبولی آن است؛ چرا که تا گناه در جان ریشه نکرده و زیاد نشده، توبه آسانتر «2» . سازگارتر است
است. 7. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حکایت شده که اگر کسی گناه کند، مأمور ثبت آن گناه، شش ساعت صبر
آموزهها و پیامها: 1. نادانی و سرعت پشیمانی و «3» . میکنند، اگر پشیمان شد و توبه کرد، نوشته نمیشود وگرنه ثبت میشود
بازگشت، در پذیرش توبه مؤثر است. 2. اگر از روي نادانی خلافی مرتکب شدید به سرعت توبه کنید. 3. خدا براساس علم و
حکمت خود عذرپذیر و توبهپذیر است (پس فرصت را غنیمت شمرید). *** ص: 75 قرآن کریم در
آیهي هیجدهم سورهي نساء به کسانی که توبهي آنان پذیرفته نخواهد شد اشاره میکند و میفرماید: 18 . وَ لَیْسَتِ التَّوْبَۀُ لِلَّذِینَ
یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَ َ ض رَ أَحَ دَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الْئنَ وَ لَاالَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُوْلئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً و توبه
براستی من » : (پذیرفته) نیست، براي کسانی که [کارهاي بد انجام میدهند، تا هنگامی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، میگوید
و نه (براي) کسانی که در حالِ کفرشان میمیرند؛ آنان (ند که) براي شان عذابی دردناك فراهم کردهایم. «. اکنون توبه کردم
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از کسانی یاد میشود که توبهي آنان پذیرفته نمیشود که عبارتاند از: الف) کسانی که در
آستانهي مرگ قرار میگیرند و توبه میکنند. ب) کسانی که در حال کفر از دنیا میروند. به عبارت دیگر، دو شرط دیگر پذیرش
توبه عبارت است از: توبه قبل از مشاهدهي نشانههاي قطعی مرگ باشد و انسان با ایمان از دنیا برود. 2. کسانی که در آستانهي
مرگ قرار میگیرند و به حال احتضار میافتند، پردهها از برابر چشمانشان کنار میرود و حقایق جهان دیگر و نتیجهي اعمال خود
را میبینند؛ که در این صورت هر گناهکاري از اعمال بد خود پشیمان میشود و سعی میکند از آتش فرار کند. این توبه ارزش
از همین «1» ندارد؛ چرا که تکلیف و آزمایش الهی بر ایمان به غیب و درك عقلانی استوار است نه بر این گونه مشاهدات و
و گذشته از این، در آستانهي «1» روست که ص: 76 توبهي فرعون در آستانهي مرگ او پذیرفته نشد
مرگ فرصت بازگشت و جبران گذشته وجود ندارد. 3. در روایات متعددي از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام
توبهي انسان تا قبل از آنکه (مرگ را) » و در برخی اشاره شده که «. توبه تا قبل از مرگ پذیرفته خواهد شد » حکایت شده که
و در برخی روایات آمده است که هنگام آشکار شدن نشانههاي مرگ، توبهي عالمان قبول «2» «. دیدار کند و بیابد، پذیرفته میشود
مقصود از این روایات آن است که در لحظاتی که هنوز نشانههاي قطعی مرگ «3» . نمیشود، اما توبهي جاهلان پذیرفته میشود
صفحه 16 از 117
مشاهده نشده و دید برزخی پیدا نشده است، توبه پذیرفته میشود، اما هنگام احتضار و ظاهر شدن نشانههاي قطعی مرگ، طبق
آیهي فوق، توبه پذیرفته نمیشود. 4. ظاهر آیهي فوق این است که کسانی که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان
یعنی آیهي فوق به یکی از «4» . توبه کرده، ولی در زمان مرگ با ایمان از دنیا نرفتهاند، توبههاي گذشتهي آنان نیز بیاثر است
است، اشاره دارد؛ پس، اگر کسی در لحظات پایانی عمر کافر باشد، « با ایمان از دنیا رفتن » شریط قبولی اعمال نیک، که همان
5. انسان نباید توبهي خود را به «1» . ص: 77 اعمال نیک گذشته و توبههاي او نابود و بی اثر میشود
تأخیر اندازد؛ زیرا ممکن است به طور ناگهانی مرگ او فرا رسد و درهاي توبه به روي او بسته شود. و این همان چیزي است که به
آموزهها و پیامها: 1. توبه به «2» . قرار داده شده است « مرگ در حال کفر » خوانده میشود و در آیهي فوق در ردیف « تَسویف » نام
شرط ایمان و قبل از حالت احتضار، پذیرفته میشود. 2. توبهي گناهکاران، در حال اختیار و آزادي ارزش دارد، نه در حال اضطرار
3. (بدعاقبت شدن، یعنی) کافر مردن، توبهي انسان را تباه میسازد. 4. اگر میخواهید از عذاب الهی نجات «3» . و مواجهه با مرگ
یابید، توبه کنید و با ایمان از دنیا بروید. *** قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي نساء بار دیگر از حقوق زنان دفاع میکند و
میفرماید: 19 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَایَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَآءَ کَرْهاً وَ لَاتَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَآ ءَاتَیْتُمُوهُنَّ إِلَّآ أَن یَأْتِینَ بِفحِشَۀٍ مُّبَیِّنَۀٍ
وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَ ی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً اي کسانی که ایمان آوردهاید! براي شما
جایز نیست که زنان را بر خلاف میل (شان) ارث ببرید. و بر آنان سختگیري نکنید، تا بخشی از آنچه تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 78 (مهریه) به آنان دادهاید، (از دستشان به در) برید؛ مگر آنکه زشتکاري آشکاري انجام دهند. و با آنان، به طور
پسندیده رفتار کنید. و اگر آنان، ناخوشایندتان بودند، پس (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید،) چه بسا چیزي ناخوشایند شماست، و
خدا در آن خیر فراوانی قرار میدهد. شأن نزول: از امام باقر علیه السلام حکایت شده که آیهي فوق دربارهي کسانی فرود آمده که
و «1» . همسران خود را، بدون رعایت حقوق همسري، نگاه میداشتند، به انتظار اینکه آنان بمیرند و اموالشان را تصاحب کنند
برخی دیگر حکایت کردهاند که آیهي فوق دربارهي افرادي فرو فرستاده شد که مایل به ادامهي زندگی زناشویی نبودند، ولی از
آنجا که همسرانشان مَهر سنگینی داشتند، نمیخواستند آنان را طلاق دهند؛ از این رو آنان را تحت فشار قرار میدادند تا مهرشان
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم با دفاع از حقوق زنان، چند دستور مهم به مردان مؤمن میدهد، که «2» . را ببخشند و طلاق بگیرند
عبارتاند از: الف) با اکراه از زنان ارث نبرید. برخی از مردان ستمگر، در دوران جاهلیت، با زنان ثروتمند ازدواج میکردند و
سپس آنان را به حال خود وا میگذاشتند تا مرگشان فرا رسد و اموالشان را به ارث ببرند. آیهي فوق این عمل ناپسند را محکوم
ص: 79 ب) زنان را براي حلال کردن مَهر خود تحت «3» . میکند و چنین اموالی را حلال نمیداند
فشار قرار ندهید. برخی دیگر از مردان ستمگر، در دورهي جاهلیت، زنان خود را با وسایل گوناگون تحت فشار قرار میدادند تا مهر
خود را ببخشند و طلاق بگیرند. این برخورد، به ویژه در مواقعی که مهریهي زن سنگین بود بیشتر میشد. آیهي فوق این عمل
جاهلانه را نیز ممنوع کرد. ج) با زنان رفتار شایسته و انسانی داشته باشید. در اینجا قرآن بیان میکند که حتی اگر به جهاتی از
همسران خود رضایت کامل ندارید، و بر اثر اموري از آنان دلگیرید، فوراً تصمیم به بدرفتاري یا جدایی نگیرید و تا آنجا که
ممکن است مدارا کنید؛ زیرا ممکن است شما در تشخیص خود اشتباه کرده باشید و خدا در آنچه نمیپسندید خیر و برکت و سود
به شوهرانی نوید داده شده است که با همسران خود مدارا میکنند. این تعبیر مفهوم « خیر کثیر » فراوانی قرار داده باشد. 2. با تعبیر
3. آیهي فوق در یک مورد به شوهران اجازه داده «1» . وسیعی دارد که یکی از مصادیق روشن آن، فرزند صالح و ارزشمند است
که همسران خود را تحت فشار قرار دهند؛ و آن هنگامی است که زن مرتکب عمل زشت و یا مخالفت و ناسازگاري شدید و
که در این صورت شوهر میتواند ص: 80 او را تحت فشار قرار دهد تا مهر خود را «2» فاحش شود
حلال کند و طلاق بگیرد؛ و این نوعی مجازات براي این گونه زنان است. آموزهها و پیامها: 1. اسلام مدافع حقوق زنان است و
صفحه 17 از 117
اجازه نمیدهد که کسی مهریه و ثروت آنان را با زور تصاحب کند. 2. با بدرفتاري و زور، مالک اموال همسرانتان نشوید. 3. با
زنان زشتکار برخورد مناسب آنان داشته باشید. 4. هر چیز ناپسندي شر نیست، بلکه ممکن است در آن خیر فراوان نهفته باشد.
*** قرآن کریم در آیهي بیستم سورهي نساء به شرایط تغییر همسر و ممنوعیت باز پس گرفتن مهریهي زنان اشاره میکند و
میفرماید: 20 . وَ إِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَ انَ زَوْجٍ وَ ءَاتَیْتُمْ إِحْدَیهُنَّ قِنطَ اراً فَلَا تَأْخُ ذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُ ذُونَهُ بُهْتناً وَ إِثْماً مُّبِیناً اگر
خواستار جایگزینی همسري به جاي همسر (خود) شدید، و به یکی از آنان مال فراوانی (بهعنوان مهر) پرداختهاید، پس هیچ چیزي
از آن را (باز) مَگیرید. آیا آن [مهر] را با تهمت و گناهی آشکار (باز پس) میگیرید؟ نکتهها و اشارهها: 1. در عصر جاهلیت قبل از
اسلام، هنگامی که برخی مردان میخواستند همسر خود را طلاق بدهند و با زن دیگري ازدواج نمایند، او را متهم به اعمال منافی
عفت میکردند و آن قدر بر او سخت میگرفتند که حاضر شود مهرش را بپردازد و طلاق بگیرد؛ و همان مهر را براي زن دوم قرار
.2 «1» . میدادند. آیهي ص: 81 فوق بهشدّت از این کار زشت جلوگیري و آن را نکوهش میکند
و در برخی از روایات از اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که مقصود آن است «2» به معناي ثروت فراوان است « قنطار » واژهي
باز هم از زنان باز پس نگیرید). این گونه روایات از باب ذکر ) «3» ، که اگر مهریهي زن به اندازهي پوست گاو پر از طلا باشد
مصداق است. 3. باز پس گرفتن مهر زنان گناه و ظلم است و متوسل شدن به ابزار ناجوانمردانهاي مثل تهمت، نیز، گناه آشکار
دیگري است. آري؛ یکی از گناهان گرفتنِ به ناحقِ اموال دیگران است و اگر این کار با تهمت همراه باشد گناه بزرگتري است.
4. زنان مالک مهریه میشوند و اگر به حق صاحب مهریهاي شدند، نمیتوان مال آنان را تصاحب کرد، اگر چه مقدار آن زیاد
باشد. 5. آیهي فوق، در مورد طلاق دادن همسر سابق و ازدواج با همسر جدید وارد شده است، ولی به این مورد اختصاص ندارد و
منظور آن است که در هر مورد که طلاق و جدایی به پیشنهاد مرد صورت گیرد و زن تمایل به جدایی نداشته باشد، مرد باید تمام
مهر را بپردازد و یا اگر پرداخته، باز پس نگیرد، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشد، یا نداشته باشد؛ یعنی ازدواج مجدد ناظر
6. طلب تبدیل کردن (استبدال) همراه با اراده است، پس اگر قبل «4» . به وضع دوران جاهلیت است و دخالتی در اصل حکم ندارد
به خاطر آن است که بگوید مقدمهچینی براي تعویض همسر، نباید نامشروع و ناجوانمردانه باشد. «5» ، از آن بر اراده تأکید شده
ص: 82 آموزهها و پیامها: 1. اسلام حامی حقوق بانوان است. 2. به خاطر همسر دوم حقوق همسر اول
را پایمال نکنید. 3. مهریهي زنان را باز پس نگیرید (که حق آنان است). 4. براي رسیدن به مقاصد خود از مقدمات گناهآلود
استفاده نکنید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و یکم سورهي نساء بار دیگر باز پس گرفتن مهریهي زنان را نکوهش میکند و
میفرماید: 21 . وَ کَیْفَ تَأْخُ ذُونَهُ وَ قَدْ أَفْ َ ض ی بَعْضُ کُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ أَخَ ذْنَ مِنکُم مِّیثقاً غَلِیظاً و چگونه آن [مهر] را میگیرید، و حال
آنکه برخی از شما به برخی [دیگر] کام دادهاید! و آنان از شما (در هنگام ازدواج،) پیمانِ محکمِ شدیدي گرفتهاند؟ نکتهها و
اشارهها: 1. در آیهي فوق براي نهی از منکر، از تحریک عواطف انسانی و نکات روان شناختی استفاده شده است. به شوهر
2. عقد ازدواج یک پیمان محکم است، «. شما که مدتها با هم بودید، پس چرا مهریهي او را به ناحق باز پس میگیري » : میگوید
آموزهها و پیامها: 1. باز پسگیري مهریهي زنان، بر خلاف پیمان زناشویی و عواطف «1» . و شکستن چنین پیمانهایی ناپسند است
2. حرمت روابط زناشویی و پیمان ازدواج را نگاه دارید. *** قرآن کریم در انسانی است. ص: 83
آیهي بیست و دوم سورهي نساء به ممنوعیت ازدواج با نامادري اشاره میکند و میفرماید: 22 . وَ لَاتَنکِحُواْ مَا نَکَ حَ ءَابَآؤُکُم مِّنَ
النِّسَآءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فحِشَ ۀً وَ مَقْتاً وَسَآءَ سَبِیلًا و زنانی را که پدرانتان به ازدواج (خود) در آوردهاند، به همسري نگیرید؛
مگر آنچه که بهتحقیق در گذشته انجام شده است؛ [چرا] که آن، زشتکاري و کینه (ساز) و بد راهی است. شأن نزول: از امام باقر
علیه السلام اینگونه حکایت شده که در زمان جاهلیت مرسوم بود، هر گاه کسی از دنیا میرفت و همسر و فرزندانی از خود به
یادگار میگذاشت، در صورتی که آن همسر، نامادريِ فرزندان او بود، فرزندان پسر، نامادري را همانند اموال او به ارث میبردند؛
صفحه 18 از 117
به این ترتیب که آنها حق داشتند با نامادري خود ازدواج کنند، و یا او را به ازدواج شخص دیگري درآورند. پس از ظهور اسلام نیز
پیش آمد. او از دنیا رفت و فرزندش نامادري خود را به ارث برد و .... آن زن نزد « ابُو قیس » همین حادثه براي یکی از انصار، به نام
نکتهها «1» . پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شکایت کرد و کسب تکلیف نمود. آیهي فوق فرو فرستاده شد و این کار را ممنوع کرد
و اشارهها: 1. قرآن با سه تعبیر شدید ازدواج با نامادري را ممنوع کرد: ص: 84 الف) این ازدواج کار
بسیار زشتی است؛ چون حرمت نامادري را که همچون حرمت مادر انسان است، میشکند. ب) این عمل موجب تنفر افکار عمومی
و ایجاد کینه میشود و طبع بشر آن را نمیپسندد (پس ممنوعیت آن موافق فطرت انسان است). ج: چنین ازدواجی، نادرست است؛
چون حرمت انسان را میشکند و او راتا حد اشیا موروثی پایین میآورد. 2. فلسفه و حکمت ممنوعیت ازدواج با نامادري تا
حدودي روشن است؛ چرا که، اولًا، این ازدواج همانند ازدواج با مادر است، چون نامادري به نوعی مادر دوم به شمار میآید. ثانیاً،
این ازدواجها سبب اختلاف و نزاع بین فرزندان میشود. و ثالثاً، این ازدواج تجاوز به حریم پدر و اهانت به اوست. و شاید سه تعبیر
3. از آنجا که هیچ قانونی عطف به ماسبق نمیشود و شامل وقایع قبلی «1» . شدید آیه اشاره به این سه فلسفهي حکم باشد
نمیگردد، در آیهي فوق نیز، چنین ازدواجهایی که پیش از آن انجام شده بود، استثناء شد؛ یعنی آن ازدواجها مجازاتی ندارد.
آموزهها و پیامها: 1. حرمت نامادري را (همچون مادر خویش) نگاه دارید. 2. از ازدواجهاي کینهساز ناپسند، که با شیوههاي
نادرست انجام میگیرد، بپرهیزید. 3. قانون را عطف به ماسبق نکنید. *** ص: 85
قوانین ازدواج
قوانین ازدواج قرآن کریم در آیهي بیست و سوم سورهي نساء زنانی را که ازدواج با آنان ممنوع است، بر میشمارد و میفرماید:
23 . حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوتُکُمْ وَ عَمتُکُمْ وَ خلتُکُمْ وَ بَنَاتُ الْأَخِ وَ بَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهتُکُمُ التِی أَرْضَ عْنَکُمْوَأَخَوتُکُم
مِّنَالرَّضعَۀِ وَأُمَّهتُ نِسَآئِکُمْ وَ رَبئِبُکُمُ التِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَآئِکُمُ التِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَ
حَلئِلُ أَبْنَآئِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلبِکُمْ وَ أَن تَجْمَعُواْ بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُوراً رَّحِیماً بر شما حرام شده است، (ازدواج
با) مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمههایتان، و خالههایتان، و دخترانِ برادر، و دخترانِ خواهر، و مادران (رضاعی) تان
کهشما را شیر دادهاند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامانِ شما [پرروش یافتهاند،] از
همسرانتان که با آنان همبستر شدهاید؛- و اگر با آنان همبستر نشدهاید، پس بر شما هیچ گناهی نیست (که با دخترانشان ازدواج
کنید)- و (نیز حرام است بر شما ازدواج با) همسران پسرانتان که از پشت (و نسل) شما هستند، و اینکه بین دو خواهر (در ازدواج)
جمع کنید؛ مگر آنچه که بتحقیق در گذشته واقع شده؛ [چرا] که خدا، بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. کسانی
که ازدواج با آنان حرام است در یک دید کلی به سه دسته تقسیم میشوند: الف) کسانی که بر اثر ولادت و خویشاوندي نسبی
ازدواج با آنان حرام است (مثل فرزند). ب) کسانی که بر اثر ازدواج و خویشاوندي سببی، ازدواج با آنان حرام تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 86 میشود (مثل داماد). ج) کسانی که از طریق هم شیرخوارگی و ارتباط رضاعی، ازدواج با آنان حرام میشود. 2. در
آیهي فوق مجموعاً نام سیزده گروه که ازدواج با آنان حرام است، برده شده. این افراد عبارتاند از: 1. مادر (و مادرِ مادر، و جَ دّه
هر چه بالا رود)؛ 2. دختر (و دخترِ دختر و نوادگان او)؛ 3. خواهر (و دختر او و نوادگان او)؛ 4. عمّه (و عمهي پدر و مادر)؛ 5. خاله
(و خالهي پدر و مادر)؛ 6. دختر برادر (و نوادگان او)؛ 7. دختر خواهر (و نوادگان او)؛ 8. مادر رضاعی (که به انسان شیر داده
. است)؛ 9. خواهر رضاعی (که هر دو از یک مادر شیر خوردهاند)؛ 10 . مادر همسر (به مجرّد اجراي صیغهي عقد همسرش)؛ 11
دختر همسر (بعد از هم بستري با همسر)؛ 12 . همسر پسر؛ 13 . دو خواهر، در زمان واحد. 3. آیهي فوق پس از بیان مواردي که
یعنی اگر کسانی در جاهلیت و قبل از نزول «. این قانون (یا احکام) عطف به ماسَبَق نمیشود » : ازدواج با آنها حرام است، میفرماید
صفحه 19 از 117
مجازاتی ص: 87 ندارند؛ چرا که خدا بسیار آمرزنده و «1» ، این آیه، ازدواج حرامی انجام دادهاند
مهربان است؛ البته اکنون که قانون الهی اعلام شده چنین همسري براي آنان حرام است و باید از او جدا شوند. 4. در مورد فلسفه و
حکمت حرام بودن ازدواج با خویشاوندان نسبی مثل مادر و خواهر، گفتهاند که: اولًا، این گونه ازدواجها مورد تنفر همهي ملتها و
و این از فطري بودن آن حکایت میکند؛ چرا که یک عادت معمولی نمیتواند براي همهي بشر، عمومی و دایمی «1» اقوام است
باشد. ثانیاً، امروزه ثابت شده که ازدواج با خویشاوندان، هر چه نزدیکتر باشند، خطر بیشتري دارد و بیماريهاي نهفته و ارثی را
آشکار و تشدید میکند. ثالثاً، جاذبهي جنسی بین محارم وجود ندارد؛ در حالی که ازدواج بدون جاذبهي جنسی، ناپایدار و سست
رابعاً، ازدواج با غیرمحارم سبب گسترش ارتباطات خانوادگی و محکم ص: 88 شدن «2» . خواهد بود
پیوند اجتماعی میگردد. 5. قرآن کریم فقط به ممنوعیت ازدواج با مادران و خواهران رضاعی اشاره کرده است، اما طبق حدیثی که
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حکایت شده: تمام کسانی که از نظر ارتباط نسبی بر انسان حرام میشوند، از نظر شیرخوارگی نیز
یعنی حرام بودن ازدواج با افراد رضاعی مخصوص مادر و خواهر نیست. 6. اگر زنی، با شرایطی خاص، پانزده «1» . حرام میشوند
گویند و آن کودك و فرزندان و نوادگان او به مادر رضاعی « رضاع » مرتبه یا یک شبانه روز، به یک کودك شیر دهد، این عمل را
7. با توجه به احادیثی «2» . (شیر دهنده) و شوهر او و پدر و مادرش و فرزندانش مَحرَم میشوند و ازدواج با آنان برایش جایز نیست
اگر همسر انسان قبلًا شوهر دیگري داشته و از آن شوهر دختري به وجود آمده «3» ، که از اهلبیت علیهم السلام به ما رسیده است
که ،«. در دامان شما قرار دارند » است چه در خانه و دامان او پرورش یابد و یا در جاي دیگر، ازدواج با او حرام است. پس، عبارت
در آیه آمده است، قید احترازي نیست، بلکه توضیح این مطلب است که این گونه کودکان، که از همسر اول زن هستند، معمولًا در
خانه و در دامان شما بزرگ میشوند و ص: 89 همچون دختران شما هستند، پس با آنان ازدواج
اما در مورد «1» . نکنید. 8. پس از عقد ازدواجی که بین هر مرد با همسرش بسته میشود، بلافاصله مادر همسرش بر او حرام میشود
دختران همسر انسان که از شوهر دیگري هستند، در آیه اشاره شده که آن دختران، بلا فاصله پس از عقد، بر شوهر دوم حرام
نمیشوند، بلکه پس از عروسی حرام میشوند. 9. آیه اشاره دارد که به دختران همسرانتان (که از شوهر قبلی هستند) به چشم دختر
که از نسل شما «2» خود نگاه کنید و مربّی آنان باشید و براي آنان پدري کنید. 10 . آیه میفرماید: ازدواج با همسران فرزندانتان
هستند، حرام است؛ و بدین ترتیب، بر یکی از عادات دوران جاهلیت خط بطلان کشید. عربهاي جاهلی، افرادي را به فرزند
خواندگی انتخاب میکردند و فکر میکردند تمام احکام فرزندان حقیقی در مورد آنان جاري است؛ از این رو ازدواج با همسر
فرزندخوانده را حرام میدانستند، اما اسلام این عادت و قانون غلط را تغییر داد. آموزهها و پیامها: 1. خداوند قوانین ازدواج و موارد
ممنوعیت آن را مشخص ساخته است (آنها را بشناسید و به آنها عمل کنید). 2. ازدواج برخی از خویشاوندان نسبی، سببی و رضاعی
با شما حرام است ص: 90 (پس از آنها دوري گزینید). 3. قوانین الهی بر اساس رحمت و آمرزش
الهی پایه گذاري شده است؛ از این رو عطف به ماسبق نمیشود. *** قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي نساء به بقیهي
زنانی که ازدواج با آنان حلال یا حرام است و نیز به ازدواج موقت اشاره میکند و میفرماید: 24 . وَالْمُحْ َ ص نتُ مِنَ النِّسَآءِ إِلَّا مَا
مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ کِتبَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَآءَ ذلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْولِکُم مِّحْصِ نِینَ غَیْرَ مُسفِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ
أُجُورَهُنَّ فَرِیضَۀً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا ترضَ یْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَۀِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً و زنان شوهردار (نیز بر شما حرام است؛)
مگر آنچه (از کنیزان) که مالک شدهاید. (این احکامی است که) خدا بر شما مقرّر داشته است. و غیر از این (زنانِ نامبرده)، براي
شماحلال است، که با اموالتان آنان را طلب کنید؛ در حالی که پاکدامنانِ غیر زشتکار (: غیر زناکار) باشید. و کسانی از زنان را که
(با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره میبرید، پسمَهرشان را، در حالی که واجب شده، به آنان بدهید. و هیچ گناهی بر شما نیست
در آنچه، بعد از وجوب (مَهر)، با یکدیگر در موردش توافق کردید؛ بهراستی که خدا، داناي فرزانهاست. شأن نزول: حکایت شده
صفحه 20 از 117
برخی از زنان به دست مسلمانان اسیر شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله پس از آنکه مطمئن شدند «1» « اوطاس » که پس از جنگ
آنان باردار ص: 91 نیستند، اجازه دادند که با مسلمانان ازدواج کنند و یا هم چون کنیز در اختیار آنان
تذکر: این گونه شأن نزولها ممکن است تطبیق باشد؛ یعنی آیه «1» . قرار گیرند. آیهي فوق در مورد اینگونه زنان فرو فرستاده شد
یک مطلب عام را بیان میکند، ولی با برخی وقایع تطبیق شده است. نکتهها و اشارهها: 1. ازدواج با زنان شوهردار، از هر مذهب و
ملتی باشند، حرام است و استثنا در مورد زنان غیر مسلمانی که در جنگها اسیر شدهاند، میتواند به خاطر مصلحت اجتماعی باشد؛
بازگشت داده شوند، یا بدون شوهر در میان مسلمانان بمانند و یا رابطهي آنان با شوهران « کفر » یعنی اینگونه زنان یا باید به محیط
سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگري نمایند. راه حل اول بر خلاف اصول تربیتی اسلام و راه حل دوم ظالمانه است و مفاسدي را به
و جدایی از شوهران سابق به « طلاق » دنبال دارد؛ بنابراین تنها راه، همان راه حل سوم است؛ یعنی اسارت این گونه زنان به منزلهي
به معناي قلعه و دژ است و به زنان « حِصْن » از مادهي « مُحْصِنات » میتوانند ازدواج کنند. 2. واژهي «2» شمار آید، و بعد از اتمام عِدّه
گفته میشود؛ چرا که خود را از کارهاي زشت حفظ میکنند و یا در تحت حمایت مردان « محصنات » شوهردار و زنان پاك دامن
قرار دارند. گاهی این واژه به زنان آزاد، در مقابل کنیزان، نیز گفته میشود؛ چرا که آزادي آنها به منزلهي حریمی است که به دور
آنان کشیده شده و کسی حق نفوذ به آن را ندارد. این واژه در آیهي فوق به معناي اول و در آیهي بعدي به تفسیر قرآن مهر جلد
تأکیدي است بر این ،«. اینها اموري است که خدا بر شما مقرر داشته و نوشته است » 3. تعبیر «1» . چهارم، ص: 92 معناي دوم است
که احکام و قوانین مربوط به جایز یا ممنوع بودن ازدواج با زنانی که نام برده شد، تغییرناپذیر است. 4. اصل، حلال بودن ازدواج با
این «2» . زنان است، غیر از مواردي که استثنا شده است. 5. پیوند مردان با زنان از روي پاكدامنی و بدون زشتکاري (زنا) باشد
تعبیر، شاید اشاره به این حقیقت دارد که نباید تمام هدف در ازدواج، هوسرانی و ارضاي غریزهي جنسی باشد، بلکه باید هدف
عالیتري، مثل بقاي نسل و حفظ خود از آلودگی، مد نظر باشد. 6. رابطهي زناشویی باید قانونی باشد؛ یعنی یا به شکل ازدواج و با
و روایات «5» زنان، یعنی ازدواج موقت اشاره میکند «4» 7. این آیه به مُتعهي «3» . پرداخت مهر و یا به شکل دارا بودن کنیز باشد
زیادي از اهلبیت علیهم السلام و اصحاب بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله این مطلب را تأیید میکند.
ص: 93 در روایتی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: حکم مُتعه در قرآن نازل شده و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله طبق آن
استفاده «. زنانی را که با آنان ازدواج موقت میکنید، مهرشان را به عنوان یک واجب بپردازید » 8. از تعبیر «1» . جاري گردیده است
میشود که اصل قانون ازدواج موقت، قبل از نزول آیهي فوق براي مردم مسلم بوده است و این آیه بر پرداخت مهر آنان تأکید
میکند. از روایات شیعه و اهل سنت نیز استفاده میشود که حکم ازدواج موقت در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشته
است و مسلمانان صدر اسلام بدان عمل میکردند و دلیل معتبري از قرآن یا سنت پیامبر صلی الله علیه و آله براي نسخ و زایل شدن
تنها از عُمر حکایت شده که دو مُتعه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشت که من آنها را حرام «2» . این حکم نداریم
البته همین جمله و «3» .( کردم و بر آنها مجازات میکنم، متعه (یا ازدواج موقت زنان) و حج تمتع (که نوعی خاص از حج است
حکم عمر نیز، دلیل روشنی بر وجود و جواز ازدواج موقت در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. 9. ازدواج موقت
یک قانون کلی و عمومی است که براساس علم و حکمت الهی پایهگذاري شده و داراي امتیازات ویژهاي است؛ از جمله: تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 94 الف) به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیح پاسخ میدهد. ب) از انحرافات جنسی جامعه
جلوگیري میکند یا آنها را کاهش میدهد. ج) میتواند براي افرادي که در دورهي تحصیل یا مسافرتهاي طولانی هستند و
. نمیتوانند ازدواج دایم نمایند، کارساز باشد. د) شرایط سنگین ازدواج دایم و مسئولیتهاي آن را بر طرفین تحمیل نمیکند. 10
قرار گرفته است و عملًا روابط نامشروع را براي کسانی که « فحشا » و « ازدواج دایم » جامعهي بشري در عصر حاضر بر سر دو راهی
نمیتوانند ازدواج دایم کنند، به رسمیت شناخته است، در حالی که قانون ازدواج موقت میتواند بشریت را از این بنبست بیرون
صفحه 21 از 117
آورد. در روایتی از امام باقر علیه السلام حکایت شده که علی علیه السلام مکرر میفرمود: اگر عمر ازدواج موقت را قبل از من
11 . ازدواج موقت قانون و مقررات خاص خویش را «1» . حرام نکرده بود، جز تعداد اندکی، کسی مرتکب عمل زشت (زنا) نمیشد
دارد؛ یعنی همانند ازدواج دایم داراي صیغهي خاص شرعی است و زن در مدت ازدواج موقت حقّ ازدواج با مرد دیگر را ندارد و
بعد از اتمام ازدواج نیز باید عدّه نگه دارد؛ یعنی دست کم چهل و پنج روز صبر کند، تا اگر باردار شده است روشن شود. در
ازدواج موقت چنانچه فرزندي پیدا شد، فرزند قانونی این زن و شوهر به شمار میآید و باید مورد حمایت قرار گیرد. البته ازدواج
موقت، از نظر ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر و واجب شدن هزینهي زندگی زن (نفقه)، با ازدواج دایم تفاوت دارد؛ از این رو،
شرایط ص: 95 سنگین ازدواج دایم را بر مرد و زن تحمیل نمیکند. 12 . در ازدواج موقت، طرفین
میتوانند با رضایت خویش مقدار مهر را کم یا زیاد کنند؛ چرا که مهر نوعی بدهکاري است که با رضایت طرفین قابل تغییر است.
آموزهها و پیامها: 1. اصل در «1» . و نیز از آیهي فوق استفاده شده که، در ازدواج موقت طرفین میتوانند مدّت عقد را تمدید نمایند
ازدواج با زنان، حلال بودن است، مگر در مواردي که حرام و ممنوع اعلام شده است. 2. ارتباط شما با زنان به صورت قانونمند و با
پاك دامنی باشد، نه زشتکاري. 3. از ازدواج با زنان شوهردار بپرهیزید (و حرمت ازدواج دیگران را حفظ کنید). 4. خدا علاوه بر
ازدواج دایم، براساس علم و حکمت خویش راه ازدواج موقت را بر شما گشود. 5. قوانین خاص ازدواج موقت را محترم بشمارید.
*** قرآن کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي نساء به شرایط ازدواج با کنیزان و برخی احکام آنان اشاره میکند و میفرماید:
25 . وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنتِ الْمُؤْمِنتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمنُکُم مِّن فَتَیتِکُمُ الْمُؤْمِنتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمنِکُم بَعْضُکُم
مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْ َ ص نتٍ غَیْرَ ص: 96 مُسفِحتٍ وَ
لَامُتَّخِ ذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بَفحِشَ ۀٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَی الْمُحْ َ ص نتِ مِنَ الْعَذَابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ وَ أَن
تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و هر کس از شما که از نظر مالی توانایی ندارد که با زنان پاکدامنِ [آزادِ] مؤمن ازدواج کند،
پس از دختران جوانسال مؤمنتان که مالک شدهاید، (به ازدواج خویش در آورد.)- و خدا به ایمان شما آگاهتر است- برخی از شما
از برخی [دیگر] ید، پس آنان را با رخصت خانوادهشان به همسري در آورید، و مَهرشان را به طور پسندیده (طبق عرف، به خود)
ایشان بدهید؛ (به شرط آنکه) پاکدامنانِ غیر زشتکار (: غیر زناکار) باشند، و دوستان پنهانی نگیرند. و هنگامی که شوهردار شدند،
پس اگر مرتکب [کار] زشت (زنا) شدند، پس بر آنان نیمی از عذاب (و مجازاتی) است که بر زنان پاکدامن (آزاد) است. این
(ازدواج با کنیزان)، براي کسی از شماست که از به زحمت افتادن (و گناه کردن خویش) هراسناك باشد. و [لی شکیبایی کردن
براي شما بهتر است؛ و خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. قبل از اسلام در جنگها عدهي زیادي اسیر
میشدند که امکانات نگهداري آنان براي دولتها فراهم نبود و آزادي آنان نیز به نفع دشمن بود؛ بنابراین، میبایست این افراد
تحت سرپرستی دیگران قرار گیرند و مدتی به عنوان برده و کنیز کنترل شوند و خدمت کنند، تا غذاي خویش را به دست آورند.
اسلام در شرایطی به جهانیان عرضه شد که به خاطر ضرورتهاي جنگی، نظام بردهداري پذیرفته شده بود و عملًا نمیشد این نظام
غلط را یک باره برانداخت. ص: 97 پس، اسلام در یک برنامهي منظم و حساب شده، طی چند قرن،
این نظام را به آرامی و بهصورت قانونی در جوامع اسلامی ریشه کن کرد؛ یعنی، از طرفی قوانینی در حمایت از بردگان وضع کرد،
و سپس مردم را تشویق به آزاد کردن بردگان نمود و از طرف دیگر، تاوان و کفارهي برخی گناهان را آزاد کردن بردگان قرار داد.
بدین صورت، اکنون مثلًا در کشور ایران (بدون اینکه احتیاج به قانون منع بردهداري باشد) این امر ریشه کن شده است. اما در
. کشورهاي غربی، بردگان، پس از قرنها مبارزهي خونین، موفق شدند قانون منع بردهداري را به تصویب برسانند و آزاد شوند. 2
برخی افراد از ازدواج با کنیزان کراهت داشتند؛ از این رو قرآن میگوید: همهي شما از یک پدر و مادر به وجود آمدهاید و برخی
از برخی دیگر هستید؛ یعنی شما در انسانیت مساوي هستید و ارزش معنوي افراد بستگی به تقوا و علم و جهاد دارد، پس نباید از
صفحه 22 از 117
ازدواج با کنیزانی که مثل شما انسان هستند، کراهت داشته باشید. 3. کنیزانی که براي ازدواج انتخاب میشوند باید داراي سه شرط
. باشند: الف) مؤمن باشند. ب) مرتکب عمل زشت (زنا) نشوند؛ خواه به صورت آشکار و خواه به صورت انتخاب دوست پنهانی. 4
باید مَهري متناسب و شایسته براي کنیزان قرار داده شود و به خود آنان پرداخت شود و پرداخت مهر کنیزان به صاحبان آنان با ظاهر
استفاده «1» ،« دختران جوانسالِ مؤمن » 5. مفسران از تعبیر ص: 98 «1» . آیهي فوق سازگار نیست
6. مقصود از کسانی که میتوانند با «2» . کردهاند که با کنیزان مسلمان میتوان ازدواج کرد، اما ازدواج با کنیزان کافر صحیح نیست
در مورد کنیز، « اهل » کنیزان ازدواج کنند، صاحبان آنها نیستند بلکه مراد افراد دیگرند. که باید از صاحب او اجازه بگیرند. 7. تعبیر
بدین مطلب اشاره دارد که نباید با کنیزان همچون یک کالا رفتار کنند، بلکه هم چون سرپرست خانواده، نسبت به اهل خود رفتاري
انسانی داشته باشند. 8. در جاهلیت برخی عقیده داشتند که تنها زناي آشکار ناپسند است و انتخاب دوست پنهانی مانعی ندارد، اما
و در مورد «4» و فعل آن در این آیه چهار بار تکرار شده است « مُحصنات » 9. واژهي «. قرآن کریم هر دو مورد را ممنوع اعلام کرد
و شاید این به «5» سوم به معناي کنیزان شوهردار است که اگر مرتکب عمل زشت (زنا) شوند، مجازات آنان نصف زنان آزاد است
خاطر ص: 99 محرومیتهاي فرهنگی آنان است. 10 . کسانی که از نظر غریزهي جنسی به شدت تحت
بهتر است با کنیزان ازدواج کنند. «1» فشارند و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند و میترسند که به زحمت و گناه گرفتار شوند
آري، ازدواج افراد از نظر اسلام به بنبست نمیرسد؛ یعنی مسلمان میتواند از راه ازدواج دایم و موقت و ازدواج با کنیزان، غریزهي
جنسی خویش را ارضا کند و نسل بشر را تداوم بخشد. 11 . در آیهي فوق به مردان سفارش شده که صبر کنند و ازدواج با کنیزان
محدود شد و جز در شرایط اضطراري اجازه داده نشد. فلسفهي این حکم ممکن است آن باشد که کنیزان، به ویژه در آن عصر، در
شرایط نامطلوب تربیتی بودند و کمبودهاي علمی، اخلاقی و عاطفی داشتند که بر فرزندان آنان اثر میگذاشت. هر چند در این
مورد استثناهایی وجود داشته است؛ مثل کنیزانی که مادر برخی بزرگان اسلام بودند. آموزهها و پیامها: 1. ازدواج در اسلام بنبست
ندارد و راههاي مختلفی در برابر افراد فقیر وجود دارد (که تحت فشار قرار نگیرند). 2. در هر شرایطی معیارهاي مکتبی (مثل ایمان)
. را زیربناي ازدواج قرار دهید. 3. براي کنیزان نیز شخصیت و حرمت قایل شوید و مهر آنان را بپردازید که همگی انسان هستید. 4
مد نظر قرار دادن با شرایط خاص کنیزان، مجازاتهاي آنان را تخفیف دهید. *** ص: 100 قرآن
کریم در آیهي بیست و ششم سورهي نساء به لزوم گسترش سنتهاي نیکوي گذشتگان اشاره میکند و میفرماید: 26 . یُرِیدُ اللَّهُ
لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ خدا میخواهد (این قوانین را) براي شما روشن بیان
کند، و شما را به روشهاي (صحیح) کسانی که پیش از شما بودند، رهنمون شود؛ و توبهي شما را بپذیرد؛ و خدا داناي فرزانه است.
2. قرآن کریم «1» . نکتهها و اشارهها: 1. سنت الهی، بیان و ابلاغ قوانین مربوط به هدایت بشر و سنتهاي نیکوي گذشتگان است
نسبت به سنتهاي گذشتگان دو گونه برخورد کرده است: الف) سنتهاي منفی و خرافات و عادات غلط آنها را رد کرده و پیروي
ب) سنتهاي مثبت و کارهاي نیکو را که معقول، فطري و الهی است تأیید کرده و «2» . آنان از این سنتها را سرزنش نموده است
مردم را به پیروي از آنها تشویق کرده است. آیهي فوق از نوع دوم است. 3. سنت دیگر الهی بازگشت خدا با رحمت و لطف خود
به سوي مردم است؛ یعنی خدا براساس علم و حکمت خویش توبهي بندگان را میپذیرد و با رحمت خویش به آنان توجه میکند.
4. توبهي مردم به سوي خدا به معناي بازگشت به سوي خدا و طلب ص: 101 بخشش گناهان است،
اما توبهي خدا به سوي مردم به معناي بازگشت خدا با رحمت و لطف خود به سوي مردم است. هر توبهي بنده همراه دو توبهي خدا
(قبل و بعد آن) است که خدا در توبهي اول به انسان توفیق بازگشت و استغفار میدهد و زمینهي پذیرش توبهي او را فراهم میکند
. و در توبهي دوم، توبهي بنده را میپذیرد. آموزهها و پیامها: 1. بیان قوانین و هدایت بشر به سوي آنها از سنتهاي الهی است. 2
قوانین نیکوي گذشتگان را بشناسید و عمل کنید. 3. توبهپذیري سنت خداست (پس فرصت را غنیمت شمرید و توبه کنید). ***
صفحه 23 از 117
قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي نساء به خواست شهوتپرستان اشاره میکند و میفرماید: 27 . وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ
عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلًا عَظِیماً خدا میخواهد توبهي شما را بپذیرد؛ و [لی کسانی که پیرو شهواتند،
میخواهند که [شما] با انحرافی بزرگ منحرف شوید. نکتهها و اشارهها: 1. شهوتپرستان میخواهند مؤمنان را مانند خود آلودهي
انواع گناهان کنند و از مسیر خوشبختی و کمال، به انحراف عظیمی بکشانند، اما خدا میخواهد که با قراردادن قوانین ازدواج و
محدودیتهاي جنسی انسانها را از انحراف حفظ کند و برکاتی را که در اثر آلودگی جنسی از آنان قطع شده بود به آنها
2. آیهي فوق در حقیقت پاسخ کسانی است که از بازگرداند و سعادتمندشان سازد. ص: 102
محدودیتهاي قانونی در مورد مسائل جنسی گلایه دارند و مایلاند همگان در این امور آزاد باشند. در این آیه بیان شد که این
آزاديهاي بی قید و شرط، سرابی بیش نیست و نتیجهي بی بند و باري انحراف عظیم و گرفتار شدن در بیراهههاست که نمونههاي
. آن در عصر ما به شکل متلاشی شدن خانوادهها، انواع جنایات جنسی، فرزندان نامشروع و بیماريهاي آمیزشی مشاهده میشود. 3
خدا به انسان لطف دارد و با رحمت به سوي او بازمیگردد و توبهاش را میپذیرد و حتی محدودیتهاي جنسی، رمز لطف خدا به
انسان است، امّا زمزمههاي آزادي نامحدود جنسی رمز انحراف عظیم انسان است (که پایان آن یک زندگی حیوانی صرف است).
آموزهها و پیامها: 1. اگر از شهوتپرستان پیروي کنید، گرفتار انحراف بزرگی میشوید. 2. از دستورات الهی اطاعت کنید (و
قوانین جنسی را رعایت کنید) تا از کژراههها محفوظ بمانید. 3. خدا به شما لطف و رحمت دارد و توبهي شما را میپذیرد. ***
قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي نساء به آسانگیري خدا و ضعف انسان اشاره میکند و میفرماید: 28 . یُرِیدُ اللَّهُ أَن
یُخَفِّفَ عَنکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنسنُ ضَ عِیفاً خدا میخواهد که به شما تخفیف دهد، و (این بدان سبب است که) انسان، کمتوان آفریده شده
است. ص: 103 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل سخن از ازدواج دایم و موقت و ازدواج با کنیزان و
نوعی توسعه و تخفیف براي انسان به شمار میآید؛ زیرا «1» شرایط خاص آن بود. این آیه به این نکته اشاره دارد که این احکام
انسان اصولًا موجود ضعیفی است و باید راههاي مشروعی براي کنترل طوفان غرایز گوناگون که از هر سو به او حملهور میشود،
که خدا میخواهد کار «2» داشته باشد. تا بتواند خود را از انحراف حفظ کند. 2. آیهي فوق این قانون و سنت الهی را بیان میکند
را بر شما مسلمانان سبک کند. آري، اساس اسلام بر تخفیف و آسانگیري در همهي قوانین، از جمله ازدواج است؛ از این رو،
شریعت اسلام شریعت سهل و راحت نامیده شده است. 3. اشارهي آیهي فوق به ضعف انسان، براي بیان و حکایت یک واقعیت
خارجی در تمام افراد بشر است، نه براي سرزنش و تحقیر. 4. انسان در چه مواردي ضعیف است: الف) در انسان قواي مختلف مثل
عقل و شهوت قرار داده شده است، ولی این قوا در برابر طوفان خواستهها و شهوات ضعیف است. ب) ظرفیت و توانایی جسمی و
فکري انسان محدود است؛ از این رو، اگر قوانین سختی بر انسان تحمیل شود، نمیتواند تحمّل کند و عصیان میکند؛ پس خدا به
انسان تخفیف داد و قوانین را آسان گرفت. آموزهها و پیامها: 1. روش خدا (و برنامهي اسلام) بر اساس آسانگیري است، نه تفسیر
. قرآن مهر جلد چهارم، ص: 104 سختگیري. 2. انسان موجودي ناتوان است (از این رو نمیتواند قوانین سخت را تحمل کند). 3
به ضعفهاي انسانی توجه کنید و برنامههاي آسان براي او ارائه کنید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي نساء با بیان
یک قانون اقتصادي به ممنوعیت خودکشی فردي و اجتماعی اشاره میکند و میفرماید: 29 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتَأْکُلُواْ أَمْولَکُم
بَیْنَکُم بِالْبطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجرَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ وَلَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیماً اي کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را
در میان خودتان به ناحق مَخورید؛ مگر اینکه داد و ستدي با رضایت [طرفین شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید؛ [چرا]
که خدا نسبت به شما مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق یک قانون کلی اقتصادي اسلام را بیان میکند که فقهاي اسلام
در تمام ابواب معاملات به آن استدلال میکنند و از آنجا که این قانون یکی از زیر بناهاي اقتصاد اسلامی است، بارها در قرآن بر
2. هر نوع تصرف در مال دیگري، بدون حق و مجوز منطقی و عقلایی، ممنوع است و اگر در برخی «1» . آن تأکید شده است
صفحه 24 از 117
در حقیقت بیان مصادیق روشن این کلمه است، و گرنه آیهي فوق تفسیر «2» ، به ربا یا قمار تفسیر شده است « باطل » روایات، واژهي
در مقابل حق است و هر چیزي را که ناحق، بی هدف « باطل » قرآن مهر جلد چهارم، ص: 105 منحصر به این موارد نیست. 3. واژهي
و بی پایه و بیهوده باشد، در بر میگیرد؛ بنابراین، تجاوز، تقلب و غِشّ در معامله، و داد و ستدهایی که بر اساس ربا پایهگذاري
شوند و معاملاتی که حدودش مشخص نباشد و خرید و فروش اجناسی که فایدهي منطقی و عقلایی در آن نباشد، مثل خرید و
کنایه از هرگونه تصرف ،« خوردن مال » قرار میگیرد و جایز نیست. 4. تعبیر « باطل » فروش وسایل فساد و گناه، تحت عنوان کلی
. است؛ خواه به صورت خوردن معمولی باشد، یا پوشیدن یا سکونت و غیر آن. این تعبیر در عربی و فارسی امروز نیز رایج است. 5
مصطلح نیست، بلکه شامل هر داد و ستدي میشود؛ پس هر نوع « بازرگانی » تنها «1» ،« مگر تجارت با رضایت طرفین » مقصود از
«2» . مبادلهي مالی و تجارتی که بین مردم رایج است، اگر از روي رضایت باشد و جنبهي معقول و منطقی داشته باشد، مجاز است
مقصود اموال دیگران است؛ زیرا اگر اموال خود را مصرف کند، باطل «. اموال خودتان را به باطل نخورید » 6. این که آیه میگوید
و حرام نیست. این تعبیر اشاره دارد که اموال همهي افراد جامعه به منزلهي ثروت واحد است و به همدیگر مربوط است و هرگونه
که در آیهي فوق آمده، یک مطلب کلی است «. خودتان را نکشید » صلاح و فساد در آن، به همهي جامعه سرایت میکند. 7. تعبیر
که مصادیق و موارد متعددي را شامل میشود. در روایات اسلامی و ص: 106 سخنان مفسران در مورد
این قسمت آیه چند احتمال مطرح شده است که عبارتاند از: الف) معناي آیه آن است که خودکشی نکنید؛ که این کار غیر
در روایات اهلبیت علیهم السلام نیز به این مطلب اشاره شده است. «1» . معقول و حرام است و انسان را دچار عذاب الهی میکند
ب) معناي آیه آن است که خودتان را به کشتن ندهید. حکایت کردهاند که مردي با پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ همراه «2»
«3» . بود و به تنهایی و بدون دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به دشمن حملهور میکرد؛ پس خدا به او امر کرد که خودکشی نکند
آري، مجاهدان اسلام بهتر است «4» «. که در جنگ نابرابر وارد نشوید » در روایت دیگري از امام صادق علیه السلام نیز اشاره شده
ابتدا تجهیزات و نفرات لازم را فراهم کنند، سپس به دشمن حمله کنند و پیروز شوند و بیهوده جان خود را در معرض خطر قرار
ندهند، مگر در موارد خاص که اسلام و مسلمانان در خطر باشند و لازم باشد به تنهایی در مقابل دشمن ایستادگی کنند یا عملیات
استشهادي انجام دهند و یا چنین دستوري را رهبر الهی و فرمانده اسلامی صادر کند. ج) برخی احتمال دادهاند که مقصود آیهي
خودتان را » : فوق آن است که مؤمنان همدیگر را نکشند؛ زیرا مؤمنان برادر هم دیگر و در حکم یک جان هستند و از این رو فرمود
همانگونه که در صدر آیه دستور داده ص: 107 شد که مؤمنان اموال یک دیگر را به باطل ،«. نکشید
د) برخی مفسران بیان کردهاند که این آیه به خودکشی اجتماعی نیز اشاره دارد. اگر اقتصاد جامعه سالم نباشد، مردم «1» . نخورند
دچار نوعی خودکشی اجتماعی میشوند و به اموال همدیگر تجاوز میکنند؛ یعنی سیستم اقتصادي ناسالم، زمینهي پیدایش هلاکت
تذکر: همان طور که برخی مفسران گفتهاند «2» . جامعه است، همان گونه که در چنین جامعهاي خودکشی فردي نیز افزایش مییابد
. بهتر است بگوییم آیهي فوق یک حکم عام را بیان میکند و میتواند همهي این معانی را شامل شود. آموزهها و پیامها: 1 «3»
اقتصاد اسلامی هدفمند است و تصرفات مالی منطقی و عقلایی را میپذیرد، نه باطل و بیهوده را. 2. مالکیت فردي محترم است و
تصرف در اموال دیگران جز از راه معاملهي صحیح و با رضایت طرفین، ممنوع است. 3. اموال شما در حکم اموال جامعه است؛ پس
حق ندارید آنها را پايمال کنید. 4. اقتصاد سالم داشته باشید و معاملات خود را براساس رضایت طرفین پایهگذاري کنید. 5. از هر
گونه خودکشی و دیگرکشی فردي، اجتماعی و اقتصادي دوري گزینید. 6. قوانین اقتصادي و اجتماعی (از جمله ممنوعیت
خودکشی) براساس لطف و رحمت الهی پایه گذاري شده است (پس قدر آنها را بدانید و سپاسگزار باشید). *** تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 108 قرآن کریم در آیهي سیام سورهي نساء به کیفر خودکشی اشاره میکند و میفرماید: 30 . وَ مَن یَفْعَلْ ذلِکَ
عُدْوناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَاراً وَ کَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً و هر کس این [اعمال را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، پس بزودي او
صفحه 25 از 117
را در آتشی وارد خواهیم ساخت (و میسوزانیم)؛ و این [کار] بر خدا آسان است. نکتهها و اشارهها: 1. مجازات خودکشی، داخل
2. اگر کسی از روي «2» . از این رو در اسلام عمل حرام و گناهی بزرگ به شمار میآید «1» ؛ شدن و سوختن در آتش جهنم است
اقدام به کشتن خود یا دیگران کند، گرفتار عذاب الهی میشود اما اگر از روي خطا و غفلت و بدون عمد «3» ، ستم و تجاوز
مرتکب قتل شود، مجازات خاص دنیوي قتل غیر عمد را دارد و گرفتار عذاب الهی نخواهد شد. آموزهها و پیامها: 1. فرجام
خودکشی و دگرکشی، عذابآلود است. 2. از روي عمد و ظلم و تجاوزکارانه اقدام به خودکشی و قتل نکنید. 3. عذاب شما براي
خدا آسان است، اما خدا مهربان است و میخواهد با ص: 109 وضع قوانین از عذاب شما جلوگیري
«1» . کند
قوانین تجارت
قوانین تجارت قرآن کریم در آیهي سی ویکم سورهي نساء به گناهان کبیره و صغیره اشاره میکند و میفرماید: 31 . إِن تَجْتَنِبُواْ
کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیماً اگر از گناهان بزرگی که از آن [ها] منع میشوید، دوري کنید،
بديهایتان را از شما میزداییم، و شما را در جایگاه ارجمندي وارد میسازیم. نکتهها و اشارهها: 1. همهي گناهان، نافرمانی در برابر
به معنی هر گناهی است که از نظر اسلام بزرگ و « کبیره » خدا و گناه بزرگ است؛ پس گناه بزرگ و کوچک نسبی است. گناه
و در قرآن کریم در مورد آن وعدهي آتش داده شده است؛ مثل: قتل، رباخواري و عمل منافی عفت. در حدیثی «2» پراهمیت است
2. در برخی از روایات، گناهان کبیره «3» . از امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم السلام نیز به همین مطلب اشاره شده است
تفسیر «4» . شامل کفر، قتل، عاق والدین، ربا خواري، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ و بازگشت به حالت قبل از هجرت، شده است
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 110 و در برخی دیگر از روایات تعداد گناهان کبیره بیست و یا هفتاد عدد ذکر شده است. این مطالب
تعبیرات متفاوتی دارد؛ « گناهان صغیره » 3. قرآن کریم در مورد «1» . در حقیقت اشاره به درجات گناهان کبیره و مصادیق آنهاست
«3» « صغیره » کارهاي کوچک و کم اهمیت و گناهی که ناخواسته از انسان سر میزند) و ) «2» « لَمَم » کار بد)، و ) « سیئه » : همچون
(کوچک)، البته هرگونه نافرمانی در برابر خدا گناه بزرگ است، اما اینکه برخی را کوچک و برخی را بزرگ مینامیم به خاطر
آن است که آنها را نسبت به همدیگر میسنجیم. 4. پرهیز از گناهان بزرگ موجب پوشیدگی و بخشودگی گناهان کوچک
در انسان ایجاد میکند که میتواند، آثار گناهان کوچک « تقواي روحانی » میشود؛ یعنی پرهیز از گناهان بزرگ، یک نوع حالت
را از وجود او بشوید؛ مثل هنگامی که میگوییم: اگر انسان از مواد سمی خطرناك پرهیز کند، مزاج سالم او میتواند آثار نامطلوب
برخی غذاها را از بین ببرد. 5. اینکه خدا پاداش ترك گناهان بزرگ را، بخشش گناهان کوچک قرار داده است، نوعی تشویق به
«4» ؛ ترك گناهان بزرگ است. 6. در چند صورت گناهان صغیره تبدیل به گناهان کبیره میشوند: الف) تکرار گناهان صغیره
ج) ارتکاب گناه صغیره از روي «1» ؛ ص: 111 ب) در صورت کوچک و حقیر شمردن گناه صغیره
د) انجام گناه صغیره توسط افراد برجستهي اجتماع، که موجب الگو شدن آن براي «2» ؛ تکبر و گردنکشی در برابر فرمان خدا
و) عدم مجازات سریع خدا در برابر گناه را، دلیل بر رضایت خدا به «4» ؛ ه) خوشحالی به خاطر انجام گناه کوچک «؛ دیگران شود
آموزهها و پیامها: 1. اگر آمرزش الهی و جایگاه ارجمندي میخواهید از گناهان کبیره بپرهیزید. 2. اگر اصول «5» . شمار آوردن
فکري و عملی فردي صحیح است، از تخلّفات جزئی او بگذرید. 3. عصیانگران بیباك را جایگاه ارزشمندي نخواهد بود. ***
قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي نساء به تفاوتهاي زن و مرد اشاره میکند و میفرماید: 32 . وَ لَاتَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ
بَعْ َ ض کُمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِ یبٌ مِّمَّا اکْتَسَ بُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِ یبٌ مِّمَّا اکْتَسَ بْنَ وَسْئَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 112 و آنچه را خدا به سبب آن، برخی از شما را بر برخی [دیگر]، برتري داده، آرزو مَکنید. براي مردان
صفحه 26 از 117
از آنچه کسب کردهاند، بهرهاي است. و براي زنان [نیز] از آنچه کسب کردهاند، بهرهاي است؛ و خدا را از (ناحیه بخشش و)
فضلش درخواست کنید، که خدا به هر چیزي داناست. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق دو گونه حکایت شده است: اول آن که
به ایشان عرض کرد، چرا مردان به جهاد میروند و زنان جهاد نمیکنند؟ « ام سَلَمه » یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله به نام
و چرا براي ما نصف میراث آنها مقرر شده است؟ اي کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنان به جهاد میرفتیم و موقعیت اجتماعی
و دوم آنکه، گروهی از مردان مسلمان، پس از نزول آیهي ارث که سهم مردان را دو برابر زنان تعیین کرد، «1» . مردان را داشتیم
گفتند: اي کاش اجر و پاداش معنوي ما نیز نسبت به زنان چنین بود و برخی از زنان نیز گفتند: اي کاش مجازاتهاي ما نیز نصف
که «2» مجازات مردان بود، همانگونه که سهم ارث ما نیمی از ارث آنان است. این آیه فرو فرستاده شد و به این افراد پاسخ داد
تفاوتهایی واقعی و طبیعی بین زن و مرد وجود دارد، که بر اساس حکمت و عدالت الهی بنیان گذاشته شده است و پایهي نظام
اجتماعی شماست؛ بنابراین، آرزوي تغییر آنها را نکنید. نکتهها و اشارهها: 1. تفاوتهاي زن و مرد و اختلافاتی که بین انسانها دیده
میشود، چند ص: 113 قسم است: الف) برخی تفاوتها، نوعی تبعیض است که معلول اختلافات
طبقاتی، استعمار و استثمار و ستمهاي اجتماعی انسانها به همدیگر است. اسلام اینگونه اختلافات ساختگی و بدون دلیل را صحیح
نمیداند و با آن مبارزه میکند. ب) اختلافات طبیعی انسانها از نظر قد، وزن و استعداد که لازمهي آفرینش انسان است؛ یعنی اگر
جامعه بخواهد تکامل یابد، باید استعدادها، ظرفیتها و علاقهها متفاوت باشد، تا همهي شغلها به کار افتد و انسان پیشرفت کند؛
یعنی انسانها مثل اعضاي یک پیکرند که هر عضو و سلول آن همدیگر را تکمیل و یاري میکنند. و اگر انسانها مثل محصول یک
کارخانه، همه یکسان باشند، پیشرفت آنها متوقف میشود؛ براي مثال، اگر همهي انسانها مرد باشند، به زودي نسل بشر منقرض
میشود. پس این تفاوتها مقتضاي حکمت و فرزانگی خداست و در آنها عدالت رعایت شده است؛ یعنی هر چیزي سر جاي خود
قرار گرفته است. آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی را هر چه لایق بود داد گر توانا بینی ار کوتاه دست هر که را بینی چنان
باید که هست (سعدي) ج) برخی اختلافات حقوقی (مثل مقدار ارث) بین انسانها وجود دارد که در ذیل آیات قبل به اسرار آنها
و فقط یاد آور میشویم که اگر چه ارث مردان دو برابر زنان است اما با توجه به اینکه هزینهي زندگی و مَهر زنان به «1» اشاره شد
عهدهي مردان است، در حقیقت سهم زنان دو برابر میشود. 2. توجه به این نکته لازم است که نه عدالت همیشه به معناي تساوي
ص: 114 است و نه تفاوت بین افراد همیشه به معناي تبعیض؛ برخی از تفاوتها در نظام هستی و، به
ویژه بین زن و مرد، لازمهي نظام اجتماعی بشر است. 3. تفاوتهاي زن و مرد در زمینههاي یاد شده، بار ارزشی ندارد؛ یعنی زن
بودن یا مرد بودن و قد و وزن و ... باعث برتري کسی نزد خدا نمیشود؛ چون گوهر اساسی انسانیّت در همهي افراد وجود دارد،
از » : بلکه ارزش واقعی افراد به ایمان، علم و تقواست که امکان فراهم آوردن آنها براي زن و مرد، یکسان وجود دارد. 4. عبارت
به معناي کنار گذاشتن اسباب مادي نیست بلکه انسان باید فضل و رحمت خدا را در لابهلاي اسبابی ،«. فضل الهی درخواست کنید
. که مقرر داشته است، جست وجو کند. از این روست که در آیه، کسب و تلاش در کنار دعا و درخواست فضل الهی آمده است. 5
اي کاش مال و نعمت و همسر زیباي دیگري از آن من » در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده: کسی از شما نگوید
تذکر: این نوع آرزو و درخواست را «1» .« خدایا مثل آنها را به من عطا کن » که این حسادت است، بلکه جایز است که بگوید ،«. بود
غِبطه مینامند که در مقابل حسد قرار دارد. 6. در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده که خدا براي هر کس رزقی حلال
قرار داده است که در حال عافیت و سلامت به او میرسد. و از طرف دیگر، به هر کس رزقی حرام عرضه میشود که اگر از آن
استفاده کند از مقدار رزق حلال او کاسته میشود و غیر از این دو رزق، بخشش زیاد ص: 115
و همین مضمون از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز «1» .« از فضل الهی درخواست کنید » خداست که در آیهي فوق فرمود
حکایت شده است. آموزهها و پیامها: 1. به جاي اینکه چشم به نعمت دیگران داشته باشید، از خدا بخواهید. 2. حسودانه، آرزوي
صفحه 27 از 117
نعمتهاي دیگران را نداشته باشید، بلکه (به دادههاي الهی راضی باشید، و در پی کسب و تلاش بروید و) از خدا بخواهید. 3. هر
زن و مردي از نظام هستی سهمی دارند (پس در پی سهم خویش باشید نه سهم دیگران). 4. خدا شما را تحت نظر دارد (پس مراقب
کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي نساء به میراث همپیمانان اشاره میکند و میفرماید: 33 . وَ لِکُلٍّ
جَعَلْنَا مَولِیَ مِمَّا تَرَكَ الْولِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمنُکُمْ فَئَاتُوهُمْ نَصِ یبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً و از آنچه پدر و
مادر و خویشاوندان، و کسانی که شما (با آنان) پیمان بستهاید، بر جاي گذاشتهاند، براي هر یک (از مردان و زنان) وارثانی قرار
دادیم، پس سهمشان را به ایشان بپردازید؛ [چرا] که خدا بر هر چیزي گواه است. نکتهها و اشارهها: 1. قانون ارث اسلامی یک نظام
کامل است که همهي خویشاوندان و بستگان میت را پوشش میدهد و حقوق هم پیمانان او را نیز تامین میکند. تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 116 آري، همان طور که اسلام کاملترین دین است، قوانین آن نیز کاملترین قوانین است. 2. مقصود از
دو نفر با هم قرار » است که در قبل از اسلام وجود داشت؛ یعنی « ضِ مان جَریره » همان «1» ، همپیمانانی که از انسان ارث میبرند
.« میگذاشتند در کارها برادروار به همدیگر کمک کنند و هنگامی که یکی از آنان از دنیا رفت، شخص بازمانده از وي ارث ببرد
اسلام این پیمان را به رسمیت شناخت، ولی ارث بردن آنها را مشروط به نداشتن خویشاوندان دیگر کرد. 3. تعهدّات انسان، «2»
با کسی بست، بازماندگان او نیز باید آن را محترم شمارند و حقوق آن را ادا کنند. «3» حتی پس از مرگ محترم است و اگر پیمانی
4. بازماندگان میت بروند بدهی میت خویش را بپردازند و سهام ارث دیگران را بدهند و منتظر درخواست طلبکاران نباشند. آري،
در این آیه به معناي شاهد و گواه « شهید » در نظام ایمانی، بدهکار به دنبال طلبکار میرود تا وظیفهي خود را انجام دهد. 5. واژهي
است، یعنی خدا ناظر و شاهد شماست و کردار شما را تحت نظر دارد. 6. در روایتی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که
مقصود از همپیمانان (در این آیه) همان امامان معصوم علیهم السلام ص: 117 هستند که خدا پیمانشان
تذکر: اینگونه روایات بیان باطن آیه و مصادیق دیگر همپیمانان است که باید به عهد آنان وفا کرد و «1» . را با شما بسته است
حقوق آنان را ادا نمود. آموزهها و پیامها: 1. قانون ارث اسلامی کامل است و حقوق هر فرد را مشخص ساخته است. 2. بازماندگان
مردگان، ارث و حقوق وارثان را بپردازید. 3. عالم محضر خداست (و کردار شما تحت نظر اوست).